گذشتهی ساده:
ownedشکل سوم:
ownedسومشخص مفرد:
ownsوجه وصفی حال:
owningتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
اعتراف کردن (به)
(فقط) مال خود شخص، شخصی
1- آزاد و مستقل بودن 2- هشیار و آگاه بودن، مشاعر خود را در اختیار داشتن
ارباب خود بودن، زیر نفوذ کسی نبودن، خود استوار بودن
(بهویژه قدردانی یا شهرت یا پاداش) به حق خود نرسیدن، مقام سزاواری را به دست آوردن
(انگلیس- عامیانه) انتقام گرفتن، به حساب کسی رسیدن
(عامیانه) 1- با کوشش یا ابتکار خود شخص 2- شخصاً، بدون کمک دیگری
این جوابِ کار بد خودته (چیزی که عوض داره، گله نداره) (جواب های، هوی است) (زدی ضربتی، ضربتی نوش کن)
هرکسی نظر خود را دارد، نظر هرکس بنابه شخصیت و سلیقهاش متفاوت است، هرکسی عقیدهای دارد، سلیقهی هرکس متفاوت است
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «own» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/own