امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pallid

ˈpælɪd ˈpælɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
رنگ‌رفته، کم‌رنگ، رنگ‌پریده، محو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The patient's face turned pallid.
- چهره‌ی بیمار مثل گچ شد.
- the pallid sky
- آسمان مات
- pallid poetry
- شعر عاری از لطف
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pallid

  1. adjective pale
    Synonyms:
    anemic ashen ashy blanched bloodless colorless dull faded feeble ghastly gray lackluster lifeless pasty sallow sickly spiritless uninspired wan weak whitish

ارجاع به لغت pallid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pallid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pallid

لغات نزدیک pallid

پیشنهاد بهبود معانی