با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Pallium

ˈpæliːəm ˈpælɪəm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun plural
(کالبدشناسی - پوسته‌ی مغزی و ماده‌ی سپید مجاور آن) مغز پوشه، قشر مخ، قشر مغز
noun plural
رجوع شود به: himation
noun plural
(کلیسای کاتولیک) پارچه‌ی پشمی به‌شکل نیم‌دایره که منگوله دارد و پاپ و مطران‌ها آن را روی شانه‌ی خود می‌اندازند
noun plural
(نرم تنان و برخی آبزیان بی مهره) پوشن، جبه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pallium

  1. noun (zoology) a protective layer of epidermis in mollusks or brachiopods that secretes a substance forming the shell
    Synonyms: mantle, cerebral-cortex, cerebral mantle, cortex

ارجاع به لغت pallium

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pallium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pallium

لغات نزدیک pallium

پیشنهاد بهبود معانی