امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Partizan

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
( partisan ) شمشیر پهن و دسته‌بلند، طرفدار، حامی، پیرو متعصب، پارتیزان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد partizan

  1. adjective Devoted to a cause or party
    Synonyms:
    partisan
    Antonyms:
    nonpartisan
  1. noun A pike with a long tapering double-edged blade with lateral projections; 16th and 17th centuries
    Synonyms:
    partisan enthusiast

ارجاع به لغت partizan

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «partizan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/partizan

لغات نزدیک partizan

پیشنهاد بهبود معانی