امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Partook

pɑːrˈtʊk pɑːˈtʊk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل سوم:

    partaken
  • سوم‌شخص مفرد:

    partakes
  • وجه وصفی حال:

    partaking

معنی

adverb
شرکت کردن، شریک شدن، سهم گرفتن، بهره داشتن، طرفداری کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد partook

  1. verb To take (food) into the body as nourishment
    Synonyms:
    ingested fared ate devoured consumed
  1. verb Have, give, or receive a share of
    Synonyms:
    shared participated divided took tasted touched sampled engaged ate contributed drank conduced consumed
    Antonyms:
    refrained abstained
  1. verb To involve oneself in (an activity)
    Synonyms:
    participated indulged have engaged

ارجاع به لغت partook

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «partook» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/partook

لغات نزدیک partook

پیشنهاد بهبود معانی