امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Peeling

American: ˈpiːlɪŋ British: ˈpiːlɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    peeled
  • شکل سوم:

    peeled
  • سوم‌شخص مفرد:

    peels

معنی

noun B2
پوست، قشر، پارچه لباسی نازک، پوست انداختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد peeling

  1. noun Loss of bits of outer skin by peeling or shedding or coming off in scales
    Synonyms: paring, strip, desquamation, sliver, shedding
  2. verb Strip the skin off
    Synonyms: stripping, skinning, uncovering, undressing, paring, scaling, disrobing, shucking, shovelling, covering, removing, unclothing, flaking, excoriating, barking
    Antonyms: covering, pulping
  3. verb Come off in flakes or thin small pieces
    Synonyms: flaking
    Antonyms: dressing

ارجاع به لغت peeling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peeling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/peeling

لغات نزدیک peeling

پیشنهاد بهبود معانی