با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Penitent

ˈpenɪtənt ˈpenɪtənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پشیمان، تائب، نادم، توبه‌کار
- he was penitent about what he had done.
- از آنچه که کرده بود پشیمان بود.
- she wrote a penitent letter.
- او نامه‌ی توبه‌آمیزی نوشت.
noun
(کسی که در مراسم توبه شرکت می‌کند) آدم نادم، آدم توبه‌کار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد penitent

  1. adjective shamed, sorrowful
    Synonyms: abject, apologetic, atoning, attritional, compunctious, conscience-stricken, contrite, penitential, regretful, remorseful, repentant, rueful, sorry
    Antonyms: happy, unashamed, unrepentent

ارجاع به لغت penitent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «penitent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/penitent

لغات نزدیک penitent

پیشنهاد بهبود معانی