امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Penurious

ˌpeˈnjuːriəs pɪˈnjʊərɪəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
تنگ چشم، خسیس، بی‌قوت، فقیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- penurious times
- دوران تنگدستی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد penurious

  1. adjective stingy
    Synonyms: avaricious, cheap, chintzy, close-fisted, costive, curmudgeonly, economical, frugal, greedy, hoarding, miserly, parsimonious, penny-pinching, pennywise, pinchpenny, saving, scrimping, sparing, thrifty, tightfisted, uncharitable, ungenerous, ungiving

ارجاع به لغت penurious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «penurious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/penurious

لغات نزدیک penurious

پیشنهاد بهبود معانی