امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Penury

ˈpenjəri ˈpenjəri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
احتیاج، فقر، تنگدستی، نیازمندی زیاد، خست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد penury

  1. noun A state of extreme poverty or destitution
    Synonyms: need, destitution, poverty, indigence, barrenness, bankruptcy, dearth, insufficiency, privation, pauperism, scantiness, pauperization
  2. noun The condition of being extremely poor
    Synonyms: beggary, destitution, impecuniosity, impecuniousness, impoverishment, indigence, need, neediness, pennilessness, penuriousness, poverty, privation, want

ارجاع به لغت penury

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «penury» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/penury

لغات نزدیک penury

پیشنهاد بهبود معانی