امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Persistent

pərˈsɪstnt pəˈsɪstnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more persistent
  • صفت عالی:

    most persistent

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
مداوم، مکرّر، پی‌در‌پی، بی‌وقفه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- a persistent cough
- سرفه‌ی مداوم
- The persistent rumors about their relationship began to take a toll on their mental health.
- شایعات مکرّر راجع‌به رابطه‌ی آن‌ها بر سلامت روان آن‌ها تأثیر گذاشت.
adjective C2
مصرّ، سرسخت، سمج (شخص)، مصرّانه، سرسختانه (تلاش و غیره)
- You're a persistent man.
- تو مرد مصرّی هستی.
- a persistent suitor
- خواستگار سمج
- persistent effort
- کوشش سرسختانه
adjective
مقاوم (بدون تغییر در عملکرد یا ساختار و غیره)
- The fish had persistent gills.
- این ماهی آب‌شش‌های مقاومی داشت.
- The persistent leaf refused to fall from the tree.
- برگ مقاوم از درخت نمی‌افتاد.
adjective
ماندگار (در محیط)
- Mustard gas is a persistent gas.
- گاز خردل گاز ماندگاری است.
- the persistent odor of boiled cabbage
- بوی ماندار کلم آب‌پزشده
adjective
پزشکی دیرپا (مقاوم در برابر دوا و درمان) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده
- Despite multiple therapies, her persistent cancer showed no signs of remission.
- علی‌رغم درمان‌های متعدد، سرطان دیرپای او هیچ نشانه‌ای از بهبودی را نشان نمی‌داد.
- Persistent viruses can be difficult to treat with traditional medications.
- درمان ویروس‌های دیرپا با داروهای سنتی دشوار است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد persistent

  1. adjective determined; continuous
    Synonyms:
    assiduous bound bound and determined bulldogged constant continual dogged endless enduring firm fixed immovable incessant indefatigable in for long haul insistent interminable like bad penny never-ending obdurate obstinate perpetual perseverant persevering persisting pertinacious relentless repeated resolute steadfast steady sticky stubborn tenacious tireless unflagging unrelenting unremitting unshakable
    Antonyms:
    lazy relenting surrendering yielding

لغات هم‌خانواده persistent

  • adjective
    persistent

ارجاع به لغت persistent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «persistent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/persistent

لغات نزدیک persistent

پیشنهاد بهبود معانی