امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Phlegmatic

fleɡˈmætɪk fleɡˈmætɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بلغمی مزاج، شخص خونسرد وبی رگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- phlegmatic matter
- ماده‌ی بلغم‌مانند
- a phlegmatic constitution
- مزاج بلغمی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد phlegmatic

  1. adjective unemotional
    Synonyms:
    along for the ride apathetic blah cold cool deadpan desensitized disinterested dispassionate dull emotionless flat frigid groggy indifferent lethargic lifeless listless passionless passive sluggish uncompassionate undemonstrative unexcitable unfeeling uninvolved unresponsive

ارجاع به لغت phlegmatic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «phlegmatic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/phlegmatic

لغات نزدیک phlegmatic

پیشنهاد بهبود معانی