امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Phlegm

flem flem
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
بلغم، مخاط، خلط، (مجازاً) سستی، بی‌حالی، خونسردی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد phlegm

  1. noun Apathy
    Synonyms:
    indifference impassivity unconcern lethargy stolidity nonchalance apathy disinterest incuriosity incuriousness insensibility insensibleness emotionlessness languor lassitude listlessness stolidness stoicism uninterest impassiveness unresponsiveness sluggishness flatness unemotionality
  1. noun Sputum
    Synonyms:
    mucus spittle discharge slime sputum viscous matter morbid matter spit

ارجاع به لغت phlegm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «phlegm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/phlegm

لغات نزدیک phlegm

پیشنهاد بهبود معانی