امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Ping-pong

    ˈpɪŋpɑːŋ ˈpɪŋpɒŋ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    پینگ‌پنگ، تنیس رویمیز (با P و P کوچک هم می‌نویسند - table tennis هم می‌گویند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ping-pong

    1. noun A game (trademark Ping-Pong) resembling tennis but played on a table with paddles and a light hollow ball
      Synonyms:
      table-tennis

    ارجاع به لغت ping-pong

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ping-pong» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ping-pong

    لغات نزدیک ping-pong

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return