با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Pipette

paɪˈpet pɪˈpet
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین pipet نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار pipette رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
پیپت (یکی از ابزارهای آزمایشگاهی که به‌منظور برداشتن مقدار دقیقی از مایع یا اندازه‌گیری از آن استفاده می‌شود)
- The accuracy of the experiment depended on the precision of the pipette used for measuring the volumes.
- دقت و درستی آزمایش به دقت پیپت مورد استفاده برای اندازه‌گیری حجم‌ها بستگی داشت.
- The researcher used a disposable pipet to transfer the sample into the test tube.
- این پزوهشگر از یک پیپت یک‌بارمصرف برای انتقال نمونه به لوله‌ی آزمایش استفاده کرد.
verb - transitive
انتقال دادن یا اندازه‌گیری (مایع) با استفاده از پیپت
- The scientist pipetted the liquid into the petri dish for further analysis.
- این دانشمند مایع را برای تجزیه‌وتحلیل بیشتر به داخل پتری دیش انتقال داد.
- She pipetted the vaccine into the syringe.
- واکسن را با پیپت به داخل سرنگ ریخت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pipette

  1. noun Measuring instrument consisting of a graduated glass tube used to measure or transfer precise volumes of a liquid by drawing the liquid up into the tube
    Synonyms: pipet

ارجاع به لغت pipette

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pipette» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pipette

لغات نزدیک pipette

پیشنهاد بهبود معانی