با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Piping

ˈpaɪpɪŋ ˈpaɪpɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    piped
  • شکل سوم:

    piped
  • سوم شخص مفرد:

    pipes

معنی

noun adjective
نیزنی، فلوت، لوله‌کشی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد piping

  1. noun A long tube made of metal or plastic that is used to carry water or oil or gas etc.
    Synonyms: pipe, pipage
  2. adverb (used of heat) extremely
    Synonyms: steaming
  3. adjective Elevated in pitch
    Synonyms: high, high-pitched, piercing, shrieky, shrill, shrilly, treble, acute

Idioms

  • piping hot

    خیلی داغ، خیلی تازه، از تنور درآمده

ارجاع به لغت piping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «piping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/piping

لغات نزدیک piping

پیشنهاد بهبود معانی