امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Precede

prɪˈsiːd prɪˈsiːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    preceded
  • شکل سوم:

    preceded
  • سوم‌شخص مفرد:

    precedes
  • وجه وصفی حال:

    preceding

معنی و نمونه‌جمله‌ها

C2
مقدم بودن، جلوتر بودن از، اسبق بودن بر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- He precedes me in rank.
- او از نظر رتبه بر من مقدم است.
- Peace was preceded by long negotiations.
- پس از مذاکرات طولانی صلح شد.
- during the days preceding his death
- طی روزهای پیش از مرگ او
- She preceded her speech with thanks to the host.
- قبل از نطقش از میزبان تشکر کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد precede

  1. verb go ahead of
    Synonyms:
    antecede antedate anticipate be ahead of come first forerun foreshadow go before go in advance guide harbinger have a head start head head up herald in space introduce lead light the way outrank pace pave the way pioneer predate preexist preface presage rank ring in run ahead scout take precedence time usher
    Antonyms:
    follow go after

لغات هم‌خانواده precede

  • verb - transitive
    precede

ارجاع به لغت precede

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «precede» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/precede

لغات نزدیک precede

پیشنهاد بهبود معانی