با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Preferential

ˌprefəˈrenʃl ˌprefəˈrenʃl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
امتیازی، امتیاز‌دهنده، مقدم، ترجیحی، ممتاز
- preferential interest rates for the bank's long-term customers
- نرخ بهره‌ی خاص برای مشتریان پرسابقه‌ی بانک
- preferential treatment of his own family members
- رفتار تبعیض‌آمیز نسبت به اعضای ‌خانوده‌ی خودش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد preferential

  1. adjective Disposed to favor one over another
    Synonyms: favored, favorable, special, discriminatory, advantageous, partial

لغات هم‌خانواده preferential

ارجاع به لغت preferential

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «preferential» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/preferential

لغات نزدیک preferential

پیشنهاد بهبود معانی