امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Preparedness

-ˈperəd- / / -ˈperd- prɪˈpeədnəs / / -ˈpeərəd-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
آمادگی، پستابودن، روبه‌راهی، سازمندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- military preparedness
- آمادگی نظامی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد preparedness

  1. noun The condition of being made ready beforehand
    Synonyms:
    preparation readiness
  1. noun The state of having been made ready or prepared for use or action (especially military action)
    Synonyms:
    readiness preparation mobility zeal

لغات هم‌خانواده preparedness

ارجاع به لغت preparedness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «preparedness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/preparedness

لغات نزدیک preparedness

پیشنهاد بهبود معانی