امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pressure

ˈpreʃər ˈpreʃə ˈpreʃə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    pressured
  • شکل سوم:

    pressured
  • سوم‌شخص مفرد:

    pressures
  • وجه وصفی حال:

    pressuring
  • شکل جمع:

    pressures

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2
فشار، مضیقه، بار سنگین، سنگینی، تنگنا، مشقت، تراکم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- the pressure of public opinion
- فشار افکار عمومی
- the pressure of affairs
- تراکم کارها
- I felt the pressure of his fingers on my wrist.
- فشار انگشتانش را بر مچ دستم احساس کردم.
- air pressure
- فشار هوا
- social pressure
- فشار اجتماعی
- the pressure of poverty
- فشار فقر
- financial pressure
- فشار مالی
نمونه‌جمله‌های بیشتر
verb - transitive
فشردن، تحت فشار قرار دادن، در تنگنا قرار دادن
- Parents pressured her to get married.
- والدین او را برای ازدواج در تنگنا قرار دادند.
- Workers were pressured to take part in the parade.
- به کارگران فشار آوردند که در رژه شرکت کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pressure

  1. noun physical force, weight
    Synonyms:
    burden compressing compression crushing encumbrance heaviness load mass shear squeeze squeezing strain strength stress tension thrust
  1. noun demand, difficulty
    Synonyms:
    adversity affliction albatross burden choke clout coercion compulsion confinement constraint crunch discipline distress drag duress exigency force full court press hardship hassle heat hurry influence inside track load misfortune necessity obligation persuasion power press pressure cooker pull requirement strain stress sway tension trouble unnaturalness urgency weight
    Antonyms:
    ease facility peace
  1. verb bother, urge
    Synonyms:
    come at compel constrain drive impel insist lean on politick press push push around rush sell squeeze twist arm work over
    Antonyms:
    leave alone

Collocations

لغات هم‌خانواده pressure

ارجاع به لغت pressure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pressure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pressure

لغات نزدیک pressure

پیشنهاد بهبود معانی