با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Priestly

ˈpriːstli ˈpriːstli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more priestly
  • صفت عالی:

    most priestly

معنی و نمونه‌جمله

adjective
درخور کشیش یا کاهن، مانند کشیش یا کاهن، وابسته به کشیش یا کاهن
- to perform one's priestly duties
- وظایف کشیشی خود را انجام دادن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد priestly

  1. adjective Befitting or characteristic of a priest or the priesthood
    Synonyms: hieratic, ecclesiastic, sacerdotal, churchly, episcopal, priestlike, ecclesiastical, ministerial, hieratical
    Antonyms: unpriestly

ارجاع به لغت priestly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «priestly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/priestly

لغات نزدیک priestly

پیشنهاد بهبود معانی