امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Proceeding

American: prəˈsiːdɪŋ British: prəˈsiːdɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    proceeded
  • شکل سوم:

    proceeded
  • سوم‌شخص مفرد:

    proceeds

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun countable C1
پیشرفت، طرز، روند، جریان عمل، اقدام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun plural
صورت جلسه، شرح مذاکرات
- the proceedings of the philosophical society
- شرح مذاکرات انجمن فلسفی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد proceeding

  1. noun undertaking, course of action
    Synonyms:
    act action adventure casualty circumstance come off deed exercise experiment go-down goings-on happening incident maneuver measure move movement occurrence operation performance procedure process step transaction venture

ارجاع به لغت proceeding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «proceeding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/proceeding

لغات نزدیک proceeding

پیشنهاد بهبود معانی