با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Profitably

ˈprɑːfɪt̬əbli ˈprɒfɪtəbli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
به‌طور سودمند، به‌طور سودآور، سودمندانه، به‌طور مفید
- The company expects to start trading profitably early this year.
- این شرکت انتظار دارد که از ابتدای سال جاری معاملات خود را به‌صورت سودآور آغاز کند.
- I was determined to spend my time profitably with the children.
- مصمم بودم که وقتم را به‌طور مفید با بچه‌ها بگذرانم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد profitably

  1. adverb In a productive way
    Synonyms: productively, fruitfully
    Antonyms: unproductively, unprofitably, fruitlessly
  2. adjective
    Synonyms: lucratively, remuneratively, gainfully, usefully, advantageously, successfully, favorably, for money, practically, effectively, effectually, sufficiently, sustainingly

لغات هم‌خانواده profitably

ارجاع به لغت profitably

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «profitably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/profitably

لغات نزدیک profitably

پیشنهاد بهبود معانی