امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Profuse

prəˈfjuːs prəˈfjuːs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more profuse
  • صفت عالی:

    most profuse

معنی و نمونه‌جمله

adjective
فراوان، وافر، سرشار، ساری، لبریز، سرشار ساختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- She is profuse in her apologies.
- او در معذرت‌خواهی زیاده‌روی می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد profuse

  1. adjective abundant, excessive
    Synonyms:
    abounding alive with ample aplenty bounteous bountiful copious crawling with dime a dozen extravagant extreme exuberant fulsome galore generous immoderate lavish liberal lush luxuriant no end openhanded opulent overflowing plentiful plenty prodigal profusive prolific riotous sumptuous superfluous swarming teeming thick with unstinting
    Antonyms:
    lacking sparse wanting

ارجاع به لغت profuse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «profuse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/profuse

لغات نزدیک profuse

پیشنهاد بهبود معانی