امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Propagation

ˌprɑːpəˈɡeɪʃn̩ ˌprɒpəˈɡeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
پخش، ترویج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun
گسترش، تکثیر، تبلیغ، انتشار، رواج، پراکنی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد propagation

  1. noun Procreation
    Synonyms:
    reproduction multiplication breeding procreation generation proliferation spawning increase
  1. noun Diffusion
    Synonyms:
    spread circulation extension dispersion

ارجاع به لغت propagation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «propagation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/propagation

لغات نزدیک propagation

پیشنهاد بهبود معانی