با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Propertied

American: ˈprɒpətɪd British: ˈprɒpətɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
سهام‌دار، ملاک، متمکن، دارای خواص معین
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد propertied

  1. adjective Owning land or securities as a principal source of revenue
    Synonyms: property-owning

ارجاع به لغت propertied

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «propertied» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/propertied

لغات نزدیک propertied

پیشنهاد بهبود معانی