امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Protect

prəˈtekt prəˈtekt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    protected
  • شکل سوم:

    protected
  • سوم‌شخص مفرد:

    protects
  • وجه وصفی حال:

    protecting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B1
حفاظت کردن، حراست کردن، نگهداری کردن، حفظ کردن، حمایت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- the fortifications that had protected the city for a long time
- برج و بارویی که مدتها شهر را حفظ کرده بود
- oh God, protect us against the temptations of the Devil!
- خدایا ما را دربرابر وسوسه‌های شیطان حفظ کن!
- We wear gloves to protect our hands from the cold.
- ما دستکش می‌پوشیم تا دست‌هایمان را از سرما حفظ کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد protect

  1. verb take care of; guard from harm
    Synonyms:
    assure bulwark care for champion chaperon conserve cover cover all bases cover up cushion defend fend foster give refuge give sanctuary go to bat for harbor hedge insulate keep keep safe look after preserve ride shotgun for safeguard save screen secure sentinel shade shelter shield shotgun stand guard stonewall support take under wing watch watch over
    Antonyms:
    attack harm hurt injure

لغات هم‌خانواده protect

  • verb - transitive
    protect

ارجاع به لغت protect

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «protect» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/protect

لغات نزدیک protect

پیشنهاد بهبود معانی