امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Protracted

prəˈtræktɪd prəˈtræktɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

کشیده، طول داده، طولانی، ممتد، متمادی، دنباله‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد protracted

  1. adjective Of long duration
    Synonyms:
    prolonged drawn-out chronic lengthy continuing lingering persistent extended
  1. verb Lengthen in time; cause to be or last longer
    Synonyms:
    procrastinated prolonged stretched extended deferred lengthened produced stalled spun elongated delayed dragged detracted postponed continued
    Antonyms:
    shortened abbreviated curtailed
  1. adjective Extending tediously beyond a standard duration
    Synonyms:
    long dragging drawn-out lengthy long-drawn-out overlong prolonged

ارجاع به لغت protracted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «protracted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/protracted

لغات نزدیک protracted

پیشنهاد بهبود معانی