امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Psychoanalyst

ˌsaɪkoʊˈænlɪst ˌsaɪkəʊˈænl-ɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

روانکاو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد psychoanalyst

  1. noun A licensed practitioner of psychoanalysis
    Synonyms:
    analyst psychiatrist neuropsychiatrist psychoanalyzer alienist psychopathist psychopathologist psychometrician head-shrinker shrink

ارجاع به لغت psychoanalyst

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «psychoanalyst» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/psychoanalyst

لغات نزدیک psychoanalyst

پیشنهاد بهبود معانی