با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Psychoanalyze

ˌsaɪkoʊˈænlaɪz ˌsaɪkəʊˈænlaɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
روانکاوی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد psychoanalyze

  1. verb Subject to psychoanalytic treatment
    Synonyms: analyze, analyse, psychoanalyse

ارجاع به لغت psychoanalyze

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «psychoanalyze» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/psychoanalyze

لغات نزدیک psychoanalyze

پیشنهاد بهبود معانی