با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Pushover

ˈpʊʃˌoʊvər ˈpʊʃˌəʊvə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
(آمریکا - عامیانه) کار آسان، کار بی‌دردسر، سهل، مثل آب خوردن
noun
(آمریکا - عامیانه) (آدم) زود باور، زود تسلیم، گولو، مطیع، هالو
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pushover

  1. noun something or someone easily influenced
    Synonyms: breeze, child’s play, chump, cinch, duck soup, easy game, easy mark, easy pickings, fool, kid stuff, picnic, piece of cake, setup, snap, soft touch, stooge, sucker, victim, walkover

ارجاع به لغت pushover

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pushover» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pushover

لغات نزدیک pushover

پیشنهاد بهبود معانی