امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pyramid

ˈpɪrəmɪd ˈpɪrəmɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pyramids

معنی

noun verb - transitive adverb countable C1
(هندسه) هرم، (در جمع) اهرام، شکل هرم ساختن، روی‌هم انباشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pyramid

  1. noun monument
    Synonyms: cairn, cenotaph, edifice, mastaba, memorial, monolith, obelisk, shrine, tomb, tribute

Collocations

ارجاع به لغت pyramid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pyramid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pyramid

لغات نزدیک pyramid

پیشنهاد بهبود معانی