با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Pyramidal

pəˈræmədəl ˈpɪrəmɪd
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

این لغت به شکل pyramidical نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری pyramidal رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
هرمی، هرمی‌شکل
- The artist created a pyramidal sculpture.
- این هنرمند مجسمه‌ای هرمی را خلق کرد.
- The pyramidical structure of the building made it stand out among the other buildings in the city.
- ساختار هرمی‌شکل این ساختمان آن را در میان دیگر ساختمان‌های شهر متمایز کرده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pyramidal

  1. adjective Resembling a pyramid
    Synonyms: pyramidic, pyramidical

ارجاع به لغت pyramidal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pyramidal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pyramidal

لغات نزدیک pyramidal

پیشنهاد بهبود معانی