امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Quorum

ˈkwɔːrəm ˈkwɔːrəm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
حد نصاب، اکثریت لازم برای مذاکرات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد quorum

  1. noun The persons attending
    Synonyms: majority, legal minimum, plenum

ارجاع به لغت quorum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quorum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/quorum

لغات نزدیک quorum

پیشنهاد بهبود معانی