با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Rasher

ˈræʃər ˈræʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
غذا و آشپزی لایه‌ (بیکن و ژامبون)
- I love to start my day with a rasher of crispy bacon.
- دوست دارم روزم را با یک لایه بیکن ترد شروع کنم.
- The chef cooked up a delicious rasher of bacon for breakfast.
- سرآشپز برای صبحانه یک لایه بیکن خوشمزه درست کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rasher

  1. noun A portion
    Synonyms: piece, slice, portion
  2. noun A commercially important fish of the Pacific coast of North America
    Synonyms: vermillion rockfish, Sebastodes miniatus

ارجاع به لغت rasher

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rasher» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rasher

لغات نزدیک rasher

پیشنهاد بهبود معانی