با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Rase

ˈreɪz reɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    rased
  • شکل سوم:

    rased
  • سوم شخص مفرد:

    rases
  • وجه وصفی حال:

    rasing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
قدیمی پاک کردن
- The teacher asked the students to rase their answers and try again.
- معلم از دانش‌آموزان خواست که پاسخ‌های خود را پاک کرده و دوباره تلاش کنند.
- She quickly rased the incorrect information from the board and replaced it with the correct data.
- او به‌سرعت اطلاعات نادرست را از تخته پاک کرد و آن را با داده‌های صحیح جایگزین کرد.
verb - transitive
قدیمی با خاک یکسان کردن، ویران کردن، نابود کردن
- The tornado completely rased the small town.
- گردباد شهر کوچک را کاملاً با خاک یکسان کرد.
- The army was ordered to rase the enemy's stronghold.
- به ارتش دستور داده شد که سنگر دشمن را نابود کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rase

  1. verb Tear down so as to make flat with the ground
    Synonyms: raze, level, dismantle, tear down, take-down, pull down

ارجاع به لغت rase

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rase» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rase

لغات نزدیک rase

پیشنهاد بهبود معانی