امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rebuild

riːˈbɪld riːˈbɪld
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    rebuilt
  • شکل سوم:

    rebuilt
  • سوم‌شخص مفرد:

    rebuilds
  • وجه وصفی حال:

    rebuilding

معنی

verb - transitive verb - intransitive B1
بازساختن، دوباره ساختمان کردن، چیز دوباره ساخته‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rebuild

  1. verb To repair
    Synonyms:
    touch up patch build up
  1. verb To restore
    Synonyms:
    reconstruct restore refurbish reclaim recondition make restoration rehabilitate renovate reinstate rejuvenate reassemble restitute

لغات هم‌خانواده rebuild

  • verb - transitive
    build, rebuild

ارجاع به لغت rebuild

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rebuild» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rebuild

لغات نزدیک rebuild

پیشنهاد بهبود معانی