امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Recollect

ˌrekəˈlekt ˌrekəˈlekt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    recollected
  • شکل سوم:

    recollected
  • سوم‌شخص مفرد:

    recollects
  • وجه وصفی حال:

    recollecting

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در معنای دوم: re-collect

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive formal C2
به خاطر آوردن، به یاد آوردن، به یاد داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- I can't recollect his name.
- نمی‌توانم نام او را به‌ خاطر بیاورم.
- I tried to recollect the events of that day.
- سعی کردم وقایع آن روز را به یاد بیاورم.
- I recall that during the days of my youth, as often happens and you know ...
- به یاد دارم که در ایام جوانی چنانکه افتد و دانی ...
verb - transitive
دوباره جمع کردن، دوباره گردآوری کردن
- The company had to re-collect all the faulty products from the shelves.
- این شرکت مجبور شد دوباره تمام محصولات معیوب را از قفسه‌ها جمع‌آوری کند.
- The museum had to re-collect the artwork that was on loan for the temporary exhibit.
- موزه مجبور شد آثار هنری را که برای نمایشگاه موقت امانت داده شده بود، دوباره جمع کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد recollect

  1. verb remember
    Synonyms:
    arouse awaken bethink bring to mind call to mind cite come to one flash flash on look back on mind place recall recognize remind reminisce retain retrospect revive rouse stir summon waken
    Antonyms:
    forget

ارجاع به لغت recollect

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recollect» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/recollect

لغات نزدیک recollect

پیشنهاد بهبود معانی