با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Regularization

ˌreɡjəlɚəˈzeɪʃn ˌreɡjələraɪˈzeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

این لغت در انگلیسی بریتانیایی به‌صورتِ regularisation نوشته می‌شود.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
ساماندهی، نظم‌دهی، منظم‌سازی، قانونمندسازی، رگولاریزاسیون
- They are calling for regularization of the building industry.
- آن‌ها خواستار قانونمند شدن صنعت ساختمان هستند.
- the regularization of undocumented workers
- ساماندهی کارگران فاقد مدارک
- Regularization in Machine Learning
- رگولاریزاسیون در یادگیری ماشین
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد regularization

  1. noun The act of bringing to uniformity; making regular
    Synonyms: regularisation, regulation

لغات هم‌خانواده regularization

ارجاع به لغت regularization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «regularization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/regularization

لغات نزدیک regularization

پیشنهاد بهبود معانی