امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Relegate

ˈrelɪɡeɪt ˈrelɪɡeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    relegated
  • شکل سوم:

    relegated
  • سوم‌شخص مفرد:

    relegates
  • وجه وصفی حال:

    relegating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
انداختن، موکول کردن، محول کردن، واگذار کردن، منتسب کردن، وابسته دانستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The job of planning was relegated to a young engineer.
- شغل طرح‌ریزی را به یک مهندس جوان محول کردند.
- Much of the work was relegated to special committees.
- بخش عمده‌ی کار را به کمیسیون‌های ویژه واگذار کردند.
- Only some chest pains are relegated to the group of cardiovascular diseases.
- فقط برخی از دردهای سینه را به گروه بیماری‌های قلب و عروق وابسته می‌دانند.
verb - transitive
تنزل دادن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد relegate

  1. verb assign, transfer
    Synonyms:
    accredit charge commend commit confide consign credit delegate entrust hand over pass on refer turn over
    Antonyms:
    assume hold keep
  1. verb banish, downgrade
    Synonyms:
    demote deport dismiss displace eject exile expatriate expel expulse lag ostracize remove throw out transport
    Antonyms:
    promote upgrade

ارجاع به لغت relegate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «relegate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/relegate

لغات نزدیک relegate

پیشنهاد بهبود معانی