امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Relentless

rɪˈlentləs rɪˈlentləs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
بی‌امان، بی‌وقفه، مداوم، بی‌پایان (مربوط به چیز بد یا ناخوشایندی که از شدت آن کم نمی‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The relentless storm lasted nine days.
- طوفان بی‌امان نه روز ادامه داشت.
- The relentless noise from the construction site made it impossible to concentrate or get any work done.
- سروصدای بی‌وقفه از محل ساخت‌وساز تمرکز یا انجام هر کاری را غیرممکن می‌کرد.
adjective
سرسخت، بی‌رحم، سنگدل، بی‌گذشت، خشن
- relentless enemy
- دشمن سرسخت
- The relentless boss expected his employees to work long hours without breaks.
- رئیس بی‌گذشت انتظار داشت که کارمندانش ساعت‌های طولانی بدون وقفه کار کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد relentless

  1. adjective cruel, merciless
    Synonyms:
    adamant bound bound and determined dead set on determined dogged ferocious fierce go for broke grim hang in hang-tough hard harsh implacable inexorable inflexible inhuman mortal obdurate pitiless remorseless rigid rigorous ruthless single-minded stiff stop at nothing strict stringent unappeasable unbending uncompromising undeviating unflinching unforgiving unrelenting unstoppable unyielding vindictive
    Antonyms:
    kind merciful sympathetic understanding
  1. adjective continuous, neverending
    Synonyms:
    incessant nonstop persistent pertinacious punishing sustained tenacious unabated unbroken unfaltering unflagging unrelenting unrelieved unremitting unstoppable
    Antonyms:
    ending intermittent stopping

ارجاع به لغت relentless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «relentless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/relentless

لغات نزدیک relentless

پیشنهاد بهبود معانی