با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    Rescind

    rɪˈsɪnd rɪˈsɪnd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      rescinded

    • شکل سوم:

      rescinded

    • سوم شخص مفرد:

      rescinds

    • وجه وصفی حال:

      rescinding

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    verb - transitive
    باطل ساختن، لغو کردن، فسخ کردن
    - The order for the confiscation of his properties was rescinded.
    - دستور مصادره‌ی اموال او را لغو کردند.
    - government rescinded the price rise.
    - دولت افزایش قیمت را لغو کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد rescind

    1. verb declare null and void
      Synonyms: abolish, abrogate, annul, back out of, backpedal, backwater, call off, cancel, countermand, crawl out of, dismantle, forget, invalidate, lift, nix, overturn, pull the plug, quash, recall, remove, renege, repeal, retract, reverse, revoke, scrub, set aside, void, wangle out, weasel out, X-out
      Antonyms: allow, approve, permit

    ارجاع به لغت rescind

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rescind» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rescind

    لغات نزدیک rescind

    پیشنهاد بهبود معانی