با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Responsiveness

rɪˈspɑːnsɪvnəs rɪˈspɒnsɪvnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
واکنش‌دهی، پاسخ‌گویی، پاسخ‌دهی
- a lack of responsiveness to client needs
- عدم پاسخ‌گویی به نیازهای مشتری
- She shows little responsiveness to the external world.
- او نسبت به دنیای بیرونی، واکنش‌دهی کمی انجام می‌دهد. (= او نسبت به دنیای بیرونی، واکنش کمی از خود نشان می‌دهد.)
noun uncountable
(به کسی/چیزی) علاقه‌مندی، علاقه‌مند بودن، اشتیاق، مشتاق بودن
- His letters express his profound responsiveness to nature and beauty.
- نامه‌های او بیانگر علاقه‌مندی بسیار محسوس او به طبیعت و زیبایی است.
- I admire your responsiveness to the modern art.
- من اشتیاق و علاقه‌مندی شما به هنر مدرن را تحسین می‌کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد responsiveness

  1. noun Ready acceptance of often new suggestions, ideas, influences, or opinions
    Synonyms: open-mindedness, openness, reactivity, receptiveness, receptivity
    Antonyms: unresponsiveness

لغات هم‌خانواده responsiveness

ارجاع به لغت responsiveness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «responsiveness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/responsiveness

لغات نزدیک responsiveness

پیشنهاد بهبود معانی