با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Restfully

ˈrestfli ˈrestfli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
به‌طور آرام، با آرامش
- Friday started restfully.
- جمعه با آرامش آغاز شد.
- The mixture would enable her to sleep restfully until morning.
- این معجون او را قادر می‌ساخت که تا صبح با آرامش و به‌طور آرام بخوابد.
پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده restfully

ارجاع به لغت restfully

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «restfully» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/restfully

لغات نزدیک restfully

پیشنهاد بهبود معانی