با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Retaliatory

rɪˈtæliətɔːri rɪˈtæliətri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal
انتقام‌جویانه، تلافی‌جویانه
- The retaliatory measures were taken to ensure justice was served.
- تدابیر انتقام‌جویانه برای اطمینان از اجرای عدالت اتخاذ شد.
- The employee was fired for his retaliatory behavior towards his colleagues.
- کارمند به خاطر رفتار تلافی‌جویانه با همکارانش اخراج شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد retaliatory

  1. adjective Of or relating to or having the nature of retribution
    Synonyms: relatiative, retributive, retributory, vindicatory

ارجاع به لغت retaliatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «retaliatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/retaliatory

لغات نزدیک retaliatory

پیشنهاد بهبود معانی