با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Retroflexion

آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: retroflection

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
برگشتگی، بازگردیدگی، خمیدگی
- The retroflexion can be difficult for non-native speakers to master.
- تسلط بر برگشتگی می‌تواند برای گویشوران غیربومی دشوار باشد.
- The gymnast's retroflection of her arms added grace to her performance.
- خمیدگی دست‌های این ژیمناست بر زیبایی اجرای او افزود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد retroflexion

  1. noun The act of bending backward
    Synonyms: retroflection, retroversion
  2. noun An articulatory gesture made by turning the tip of the tongue back against the roof of the mouth
    Synonyms: retroflection

ارجاع به لغت retroflexion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «retroflexion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/retroflexion

لغات نزدیک retroflexion

پیشنهاد بهبود معانی