امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Retrograde

ˈretrəɡreɪd ˈretrəɡreɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive adjective
برگشت‌دهنده، انحطاط‌دهنده، قفایی، تنز‌ل‌کننده، قهقهرایی، به قهقرا رفتن، پس رفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- a retrograde step
- گامی به عقب
- to fight a retrograde action
- درحال عقب‌نشینی جنگیدن
- a retrograde order of enumeration
- ترتیب شمارش وارونه (مثلاً از ده به یک)
- a retrograde alphabet
- الفبای از راست به چپ (که از نظر انگلیسی‌زبانان وارونه است)
- the retrograde policies of that government
- سیاست‌های پس‌گرایانه‌ی آن دولت
- retrograde ideas
- عقاید پسگرای
- a retrograding glacier
- یخرود در حال پسروی
- The army retrogrades from the front.
- قشون از جبهه عقب‌نشینی می‌کنند.
- The intelligence of very old people retrogrades.
- هوش اشخاص خیلی پیر کم می‌شود.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد retrograde

  1. adjective Backward
    Synonyms:
    backward retrogressive reversed catabolic regressive contrary declining retral deteriorating inverse inverted lapsing recessive receding reverting sinking slipping worsening
    Antonyms:
    direct anterograde
  1. verb To move in a reverse direction
    Synonyms:
    retrogress back backpedal backtrack fall back regress retreat retrocede
  1. adjective Degenerate
    Synonyms:
    crumbling decrepit rotting
  1. verb To move back or away from a point, limit, or mark
    Synonyms:
    retreat ebb recede retract rehash retrocede retrogress hash over
  1. verb To become lower in quality, character, or condition
    Synonyms:
    atrophy decline degenerate descend deteriorate sink worsen

ارجاع به لغت retrograde

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «retrograde» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/retrograde

لغات نزدیک retrograde

پیشنهاد بهبود معانی