امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Rewrite

    ˌriːˈraɪt ˌriːˈraɪt ˌriːˈraɪt ˌriːˈraɪt ˌriːˈraɪt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      rewrote

    • شکل سوم:

      rewritten

    • سوم‌شخص مفرد:

      rewrites

    • وجه وصفی حال:

      rewriting

    معنی‌ها

    noun verb - transitive adverb B2
    بازنوشتن، بازنویسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    noun verb - transitive adverb
    دوباره نوشتن، از نو طرح ریختن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد rewrite

    1. verb To prepare a new version of
      Synonyms:
      edit revise rework recast amend redraft emend write fill-out emendate pad cut revamp reword rephrase rehash doctor
    1. noun The act or process of revising
      Synonyms:
      revision amendment emendation rescript

    لغات هم‌خانواده rewrite

    • verb - transitive
      write, rewrite

    ارجاع به لغت rewrite

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rewrite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rewrite

    لغات نزدیک rewrite

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return squid