با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Richness

ˈrɪtʃnəs ˈrɪtʃnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1
(از چیزهایی مانند رنگ یا مواد معدنی یا ویژگی‌های جالب) غنی بودن، وفور، فراوانی، فراوان بودن، پُربار بودن
- tropical gardens with an enormous richness of flora and fauna
- باغ‌های گرمسیری با فراوانی زیاد گیاهان و جانوران
- richness of detail
- غنی بودن جزئیات
noun uncountable
(نگاه کردن یا شنیدن یا بوییدن یا چشیدن) جذابیت فراوان، خوشایند بودن
- richness of flavor
- خوشایند بودن طعم و مزه
- I love the richness of the colours.
- عاشق جذابیت فراوان این رنگ‌ها هستم.
noun uncountable
(غذا از نظر میزان کره و روغن و تخم‌مرغ و خامه و غیره) پُرمایه بودن، (عامیانه) پُروپیمون بودن
- The richness of the food made him feel slightly ill.
- پُرمایه بودن غذا باعث شد کمی بیمار شود.
- I do not like the richness of the food.
- پُروپیمون بودن غذا رو دوست ندارم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد richness

  1. noun The property of being extremely abundant
    Synonyms: copiousness, bounty, affluence, profusion, abundance, profuseness, cornucopia
  2. noun Splendid or imposing in size or appearance
    Synonyms: fullness, impressiveness, grandness, mellowness, magnificence
  3. noun The quality or state of being fertile
    Synonyms: fertility, prolificacy, fecundity, fruitfulness, productiveness, rankness, productivity, prolificness

لغات هم‌خانواده richness

ارجاع به لغت richness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «richness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/richness

لغات نزدیک richness

پیشنهاد بهبود معانی