امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Risky

ˈrɪski ˈrɪski
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    riskier
  • صفت عالی:

    riskiest

معنی و نمونه‌جمله

adjective B2
پرمخاطره، ریسک‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a risky trip
- مسافرت پرمخاطره
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد risky

  1. adjective dangerous
    Synonyms:
    chancy delicate dicey endangered fraught with danger going for broke hairy hanging by a thread hazardous iffy insecure jeopardous long shot not a prayer off the deep end on slippery ground on the spot on thin ice out on a limb perilous playing with fire precarious rocky sensitive speculative ticklish touch-and-go touchy treacherous tricky uncertain unhealthy unsafe unsound venturesome wicked wide-open
    Antonyms:
    assured certain safe sure

ارجاع به لغت risky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «risky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/risky

لغات نزدیک risky

پیشنهاد بهبود معانی