امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Route

ruːt / / raʊt ruːt / / raʊt ruːt ruːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    routed
  • شکل سوم:

    routed
  • سوم‌شخص مفرد:

    routes
  • وجه وصفی حال:

    routing
  • شکل جمع:

    routes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
مسیر، راه، جاده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a main shipping route
- یک راه اصلی کشتیرانی
- the shortest route to Ghazvin
- کوتاه‌ترین راه به قزوین
- a newspaper boy's daily route
- مسیر روزانه‌ی پسر روزنامه‌فروش
verb - transitive
مسیر چیزی را تعیین کردن، هدایت کردن، سوق دادن
- to route goods through Chicago
- کالاها را از راه شیکاگو فرستادن
- to route orders through the sales department
- سفارشات را از طریق اداره‌ی فروش به جریان انداختن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد route

  1. noun path over which someone or something travels
    Synonyms:
    avenue beat beeline byway circuit course detour digression direction divergence itinerary journey line meandering passage pavement pike plot program rambling range road round rounds run short cut tack track trail wandering way
  1. verb send along a path
    Synonyms:
    address conduct consign convey direct dispatch escort forward guide lead pilot remit see shepherd ship show steer transmit
    Antonyms:
    hold keep

Collocations

  • go the route

    (امریکا- بیسبال) در تمام مدت بازی گوی‌پران (pitcher) بودن

ارجاع به لغت route

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «route» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/route

لغات نزدیک route

پیشنهاد بهبود معانی